بهاربهار، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره

زندگی بهاری

مدرسه رفتن

خیلی از بچه ها هستند که دوست دارند زودتر از همیشه بروند به مدرسه. بهار جان تو هم یکی از اونها هستی. با این تفاوت که تو میگی دوست داری بری مدرسه چون دیگه بزرگ شدی و نمی خوای با بچه های کوچولو باشی. نمی دونم چرا، ولی همه کارهات و برنامه ریزی ها و رفتار و گفتارت بزرگونه است. گرگان که رفته بودیم دوست لیلا جون(ماندانا جون که پزشک است) می گفت بهار جان خیلی بیشتر از سنش است مثل اینکه داری با یک دختر حداقل نه ساله صحبت می کنی. این اولین بار نیست که چنین نظراتی راجع بهت می شنوم. اغلب موارد همین طوریه و دیگران تو را بزرگتر از خودت می بینند. دوستت دارم و به بزرگ بودنت هم افتخار می کنم هرچند گاهی فکر می کنم به اندازه لازم بچگی نمی کنی و ...
29 شهريور 1391

جدول ستاره ها

اول تابستون نود و یک تصمیم  گرفتم برای تا کامل خوردن غذات یک جدول ستاره بکشم. راستش این را خودت پیشنهاد دادی. یک کتاب داری که در آن دختر کوچولوی قصه جدول ستاره داره و تو هم خواستی که یکی داشته باشی. خلاصه قرار شد هروقت ستاره های جدول کامل شد یک جایزه بزرگ بگیری. هر موقع که حوصله نداشتی غذاتو کامل بخوری می گفتی: ستاره نمی خوام و بعد هم از سر میزبلند می شدی می رفتی. این شده بود بک دردسر جدید. بعضی موقع ها هم برای جایزه بزرگ آخرش سفارش می دادی. مثلا: برام وسایل آشپزخونه کوچولو بخر یا میز و آینه کوچولو یا... به تازگی هم به این نتیجه رسیدی که بهترین هدیه اینه که دوبار و سه بار و چهاربار ببریمت شهربازی. &nb...
29 شهريور 1391
1